سفر
پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۱۲ ب.ظ
سفر
رفته بودم سفرى، سمت دیار شهدا
که طوافى بکنم گرد مزار شهدا
به امیدى که دل خسته هوایى بخورد
متبرک شود از گرد و غبار شهدا
هر چه زد خنجر احساس به سرچشمه ى چشم
شرمگینم که نشد اشک، نثار شهدا
خشکى چشم عطش خورده، از آنجاست که من
آبیارى نشدم، فصل بهار شهدا
چون نشد شمع که سوزد دل سنگم شب عشق
کاش مى شد که شود سنگ مزار شهدا
آخرین خط وصایاى دل من این است
که به خاکم بسپارید کنار شهدا
رفته بودم سفرى، سمت دیار شهدا
که طوافى بکنم گرد مزار شهدا
به امیدى که دل خسته هوایى بخورد
متبرک شود از گرد و غبار شهدا
هر چه زد خنجر احساس به سرچشمه ى چشم
شرمگینم که نشد اشک، نثار شهدا
خشکى چشم عطش خورده، از آنجاست که من
آبیارى نشدم، فصل بهار شهدا
چون نشد شمع که سوزد دل سنگم شب عشق
کاش مى شد که شود سنگ مزار شهدا
آخرین خط وصایاى دل من این است
که به خاکم بسپارید کنار شهدا
۹۴/۰۴/۲۵